گفت: بشین روی صندلی
نشستم
خودش ژورنال داد دستم که انتخاب کنم.
همیشه حق انتخاب با من بوده . خودم انتخابش کردم ." تصویر دختری که شیرین می خندد ."
توی آب پاشِش همیشه آب سرد و با کمی نرم کننده مخلوط می کنه .
پاشید
همه ی فکر های داغ از سرم پرید. نرم و آروم شدم.
بعد هم قیچی اش غچ غچی کرد و باز و بسته شد .
آرزوهای درازم گوله گوله ریختن زمین .
کوتاه شده بودن
به کوتاهیه یه دور ترن سواری تو پارک ارم .
یا کوتاهیه مسیر مدرسه مون تا دانشگاه تهران .
یا حتی مسیج های تبریک و تسلیت .
چند وقتی می شه تاپ بازی نمی کنم . وقتی آرزوهای درازم نیستن که باد لا به لا شون تاپ تاپ بخوره مزه نمی ده .